Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-04@15:16:54 GMT

گذار از «آپارتاید» به «انکار نژادی» در غزه

تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۳۲۷۹

گذار از «آپارتاید» به «انکار نژادی» در غزه

جماران - در بخش هایی از یادداشت دکتر کیومرث اشتریان عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مدرس سیاستگذاری عمومی آمده است:

مهمترین جنبه بحران غزه «انسان زدایی» از فلسطینیان است. اسراییل یک حکومت آپارتاید است اما در غزه از آن فراتر رفته و به انکار نژاد انسانی رسیده است. این سخنان صریح وزیر جنگ اسراییل است: «ما با حیوان های انسان نما می جنگیم!» این سخن، البته تنها یک موضع احساسی در شرایط بحرانی نیست، یک باور پذیرفته شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«نفتالی بِنِت»، وزیر سابق آموزش و پرورش و نخست‌وزیر اسبق اسرائیل، نیز گفته است: «واضح است که ما دشمن خود را از آب و برق محروم می‌کنیم». «گیدئون لوی» روزنامه نگار یهودی روزنامۀ هاآرتض چنین می گوید: "انسانیت زدایی سازمان یافته از فلسطینیان" یکی از عوامل اصلی سکوت در برابر واقعیت های وحشیانه موجود است.

از اسراییل انتظاری نیست. روی سخن، اما، با سیاستمداران و روشنفکران و روزنامه نگاران بویژه از نوع آمریکایی-اروپایی آن است. چرا که پای به پایِ فشار «لابی» بین الملل اسراییلی گام به گام به همین گرداب نژادپرستی و انکار نژادی افتاده اند. یک پرسش اساسی همواره ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است و آن اینکه دلیل حمایت بی چون و چرای بسیاری از سیاستمداران اروپایی و آمریکایی از اسراییل چیست؟ چرا همواره یک سویه به موضوع می نگرند و بسیاری از آنان سخنی از جور و جنایت بر فلسطینیان بر زبان نمی رانند؟ آنگاه که سرای انسانی را سر از انسانیت می بُرّند چرا به سرسرای سکوت می روند؟ چرا رو در روی آپارتاید اسراییلی جای و جبهه نمی گیرند؟ یک پاسخ همیشگی این است که منافع ملی یا منافع استراتژیک سبب می شود که چنین کنند. به گمان، اما، این پاسخ بسنده نیست؛ بلکه شاید که خطا باشد. یعنی دلیل آن ممکن است ضرورتا منافع ملی آنان نباشد. چرا که منافع ملی و استراتژیک آنان ایجاب میکند که حقوق فلسطینیان را «نیز» در غزه رسمیت بشناسند تا خود آرامشی نسبی بیابند. یا اینکه، هر از گاهی در برابر بیرحمی های اسراییلی ها جبهه گیرند. این کار به نفع آنان است. اما چنین نمی کنند. چرا؟

یک پاسخ دیگر این است که منافع شخصی (و نه منافع ملی) سیاستمداران آمریکایی و اروپایی سبب می شود که در برابر ظلم و جفای ضدبشری اسراییل سکوت کنند. به سان دیگر سیاست پیشگان، بسیاری از سیاستمداران غربی «خر را به انجیل عیسی خَرَند» تا «به تَجَمُّل بنشینند و به جَلالت بروند.»  واقعیت این است که فضای به قدرت رسیدن و جامعه پذیری سیاسیِ مقاماتِ این قدرت ها عموما زیر تاثیر قدرت آشکار و پنهان صهیونیسم بین الملل است. یعنی اگر سخنی یا اعتراضی از این مقامات شنیده شود بدان معناست که خود را از گردونه مقام و موقعیت شخصی خارج کرده اند. حتی این موضوع در باره هنرمندان و خبرنگاران و بویژه خبرنگاران مشهور رسانه های اصلی این کشورها کم و بیش صادق است. یعنی خبرنگاران نیز اغلب در پرسشگری از مقامات اسراییلی بیان لرزان و گام گریزان دارند. شما به هر کس و هر چیزی بدترین نسبت ها را بدهید؛ از آزادی بیان برخوردارید. اما در باره اسراییل دست سیاستمداران و روشنفکران به دستاویز «انکار هولوکاست» بسته است. البته این سخن به معنای آن نیست که همه چیز در غرب سیاه و تاریک است؛ چنانکه برخی می پندارند. این به معنای نبود آزادی در غرب نیست. سازوکارهای تمدنی غربیان برای به قاعده درآوردن حقوق بشر و روابط بین الملل مفید و در برخی موارد کارآمدند. آری! آزادی هست اما در نقد آپارتاید اسراییلی، بویژه برای مقامات سیاسی غربی گریبان آزادی درگیر چرخه منافع مقامات است. منافع شخصی سیاستمداران و هنرمندان و خبرنگاران را به درجاتی به عدم انتقاد جدی از اسراییل گره زده اند. هر چند که این، در سخن کم-گفته و در عمل آشکار است. کافیست در محافل سیاسی یا حتی علمی سخنی یا انتقادی جدی به اسراییل بشود، بی درنگ ماشین «لابی» های صهیونیست ها یا یهودیان به کار می افتد و با شکایت حقوقی یا اعتراض سیاسی کرسی ریاستِ منتقد را به سزای سخنش می سوزانند، برای او پرونده حقوقیِ جزایی و عَلَمِ شرمساری عمومی بپا می کنند. اینک، فرانسه و آلمان نیز صراحتا به همین جریان پیوسته اند و به جرم انگاریِ تظاهرات شهروندانشان به طرفداری از حماس پرداخته اند. دقت کنید «تظاهرات» را جرم انگاری کرده اند و نه حمایت مالی یا تجهیزاتی از حماس را.  وزیر خارجه «وقت شناس!» آلمان هم گفته است: "گروه حماس از ساکنان غزه به عنوان سپر استفاده می کند". یعنی او نمی داند که باید در این هیاهو با دقت بیشتری سخن بگوید؟ معنای ضمنی چنان سخنی در چنین زمانی یعنی که هر غیرنظامی کشته شود بعهده حماس است و باز یعنی که توجیه کشتار بیشتر غیرنظامیان.

غزه، آخر خط است. آخر دنیایی است که در آن مرزبندی سبُعیّت و انسانیت آشکار می شود. گریبان غیرت از پوست ظلمت به درشده است. در معرکه دنیا، برای آدمیان و دولت ها و ملتها هنگامه هایی پیش می آید که سره را از ناسره جدا می کند. شما باید انتخاب کنید و دیگر به زبان مشهور جای «وسط-بازی نیست». شما، رو در روی قتل عام کودکان، ... چه جای و جبهه ای می گیرید؟ آیا بر کرسی وجدان یکی را بر دیگری برتر می نشانید؟ در برابر یکی سکوت می کنید و دیگری را محکوم می کنید؟ غزه هم اینک آوردگاه وجدان انسان هاست...

اما از آن سوی، بسیاری، و از جمله سیاستمداران و دولت ها و برخی از خبرنگاران و فعالان سیاسی در محکوم کردن جنایات اسراییل در غزه دچار لکنت اند و بلکه سکوت می کنند و بدتر از آن، یکجانبه به محکوم کردن حماس می پردازند. شماری نیز چون «یوال نوح هراری» انتظار دارند که ملت فلسطین به انتظار گدایی حقوق خود از چپ های اسراییلی در فرآیند رقابت های جناحی بنشیند. غزه، آن لحظه پایانی قضاوت انسان است. قضاوتی از جنس حق و ناحق. در این پایان، انسانیتِ آدمیست که قضاوت می شود.

غزه، شهر-زندان و «غم‌آشیان» است. در ‌آشیانه های غم و بیداد، مردمان از زور جفا سرانجام به شهرآشوبیِ ظالمان برمی خیزند. غزه، به قول آن روزنامه نگار اسراییلی، «انسانیت زدایی» شده است و این سخنی عمیق، انسانی و حکیمانه است. آنگاه که یک ملت را فروافتاده از انسانیت و واژگون از مدنیّت بدانید حتی فراتر از آپارتاید رفته اید. آپارتاید، تبعیض نژادیست؛ اما این دیگر انکار نژادی انسان ها در پایان دنیاست. غزه به انسان هشدار می دهد که در لحظه پایانیِ انتخاب حق و ناحق، بازی انسانیت را به «وسط-بازی» و جیفه دنیا نبازید.  این سخنان به معنی ناامیدی، آتش افروزی و دامن زدن به جنگ نیست. باید تلاش خود را برای مهار آتش جنگ بکار گیریم. باید فضای رسانه ای بین المللی را با ابتکارات بزرگ و فراخوان های بین المللی خبرنگاران انسان دوست شفاف کنیم. همچنانکه در نوشته ای دیگر در همین روزها گفته ام باید محور سیاسی آتش بس تشکیل و بازگشت اسیران دو طرف به سرعت در دستورکار قرار گیرد. این ابتکار دیپلماتیک بایستی توسط چین، ایران، عربستان و قطر بی درنگ آغاز شود. سپس همکاری اروپا و آمریکا و نهادهای بین المللی جذب شود تا اسراییل را از بزرگترین جنایت شهری بازدارند. ایران آغازگر این باشد که دیپلماسی را برای جلوگیری از قتل عام بکار گیرد. اسراییل در آرزوی اخراج دومیلیون غزه ای به مصر است.

 

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی غزه فلسطین اسرائیل رژیم اشغالگر قدس رژیم صهیونیستی انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی منافع ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۳۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاه مجلس آینده باید به منافع و مصالح ملی باشد

به گزارش خبرنگار مهر، ابوالفضل ظهره‌وند یکی از کاندیدای راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم است. متن گفت‌وگوی این داوطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی با خبرگزاری مهر به شرح زیر است:

اعضای امنا پیش‌بینی می‌کردند که تعداد قابل توجهی از کاندیدای آنان در انتخاباتی که برگزار شد، رأی بیاورند و تعداد قابل توجهی نیز به دور دوم راه پیدا کنند؟

بله. پیش بینی می‌شد با این نگاه که اگر مشارکت هر چقدر بالاتر برود شانس جبهه‌هایی که شکل گرفته از جمله امنا، بیشتر خواهد شد. یعنی هم هدف این بود که مشارکت افزایش یابد و هم این امر موجب می‌شد کاندیداهای جبهه مقابل که جبهه‌های مختلفی است، شانس بیشتری داشته باشند که در عمل نیز این ثابت شد یعنی حتی آنها که دور اول نیامدند مثل من از ۲۳ به ۱۹ رسیدم یعنی بالاتر رفتم و قطعاً اگر سطح مشارکت بالاتر بود من شاید هم وارد مجلس شده بودم و هم رتبه بالاتر کسب می‌کردم. این بستگی به میزان حضور مردم داشت.

یکی از اهداف صدور لیست توسط جبهه‌های مختلف افزایش مشارکت بود؟

افزایش مشارکت که خواست و نظر مقام معظم رهبری بود و ارتباطی که دوستان با موضوع امنیت می‌دیدند یعنی سطح مشارکت بالاتر تقویت امنیت ملی بود، همچنین روش گذشته را همه نقد داشتند و دارند یعنی دوره خاندان سالاری و پدرخواندگی و چنار دیدن و پاجوش و غیره گذشته است. شاید بخش عمده‌ای از مشکلات کشور و ایستایی شیعه از این نگرش به جامعه، به مهندسی اجتماعی و به گردش نخبگانی است. به همین خاطر بود که من دیدم تمام دوستانی که به نوعی در عرصه سیاست دستی داشتند یا حزبی تشکیل داده بودند، همه با این رویکرد در صحنه آمدند و من هم تنها در هیأت امنا نبودم، در لیست‌های متعددی بودم و با همین نگاه از من دعوت کرده بودند.

به نظر شما اعضای امنا دوباره برای دور دوم هم جمع می‌شوند؟

بله. جمع هستند.

برنامه چیست؟

برنامه این است قوی در صحنه حاضر شوند و فصل مشترک زیادی با سایر جبهه‌ها دارند، همانطور که در دور قبل هم لیست مشترک دادند، این بار هم همین اتفاق می‌افتد.

پس لیست حتمی است؟

بله. حتمی است.

به عقیده شما اولویت‌های مجلس آینده باید در چه چیزی باشد؟ یک نماینده‌ای که وارد مجلس دوازدهم می‌شود باید چه چیزهایی را بیشتر مدنظر خود قرار دهد؟

تحزب در مجلس ما جواب نمی‌دهد چون احزاب کلاً رنگ و بوی مشخصی در چرخش‌ها و گردش‌های سیاسی در کشور ندارند. احتمالاً باید نگاه متمرکز بر منافع و مصالح ملی شود و قانون را اگر وضع می‌کنند با رویکرد منافع و مصالح ملی باشد و از برخوردها و پیگیری‌های بخشی و شهرستانی زیربخشی باید اجتناب شود. کسری کارها است که مربوط به استانداری‌ها، شوراهای محلی است و جایگاه مجلس این نیست.

در بعد نظارتی و هم در بعد تقنینی باید نگاه کلان ملی باشد و دریافت نمایندگان از مفاهیم ملی خود یک مقوله‌ای است چون تجربه کاری من در این ۴۰ سال در سیاست خارجی بود و این حوزه خاستگاه پیگیری ملاحظات امنیت ملی است، باید اینگونه باشم. در اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعی باید این نگاه پررنگ باشد و غلبه داشته باشد. ارتباط مستقیم با مردم و اینکه وقتی ضعف‌ها و مشکلات را می‌بینیم چگونه می‌توانیم راه حل اینها را در شکل قانون دربیاوریم؟ ضمن اینکه این قوانینی که تولید می‌شود باید متأثر از آن سیاست‌های کلی باشد که مقام معظم رهبری ابلاغ می‌کنند چون نگاه ایشان باز نگاه کلان ملی است.

وقتی این اتفاق افتاد یعنی ارتباط وثیق بین قوانین و موضوعات تقنینی باشد و تحقق آن مطالباتی که در شکل سیاست‌های کلان ابلاغ می‌شود که در واقع همان سیاست‌های است که مردم می‌خواهند چون امام جامعه زبان مطالبه گر مردم است. بنابراین یک مجلس مردمی و انقلابی باید متمرکز روی عملیاتی کردن مطالبات مقام معظم رهبری یا مطالبات ملی که این به نظر من کار انجام نشده نیست ولی نباید اجازه داد ملاحظات جناحی و جریانی و بخشی روی این مأموریتی که نمایندگان دارند، سایه بیندازد.

نمایندگان باید روی چه موضوعاتی باید بیشتر کار کنند؟

ایران به عنوان کشور انقلابی، به عنوان کشوری که دارای استراتژیک است و سیاست کلان نه شرقی و نه غربی را دنبال می‌کند، یک زیستار و یک پارادایم جدید را معرفی می‌کند بنابراین در مهندسی اجتماعی هم باید این ملاحظات رعایت شود.

آیا قوانینی وجود دارد که صادرات را پشتیبانی کند که به بهانه تنظیم بازار دائماً کمر آن شکسته نشود؟ آیا مسئله خام فروشی و اساساً جایگاهی در این نگاه دارد؟ اینکه نفت را بفروشیم و با چه مصیبتی دار بددست بیاوریم و دوباره دلار را به راحتی پخش کنیم تا از کشور بیرون برود و در نهایت تورم و رسوب کند و تولید پولی که ضعیف شده است رسوب کند؟ ما الان خوشحال هستیم رشد چاپ پول و نقدینگی ۲۵ درصد است. این میزان وحشتناک است! اگر می‌خواهیم این را با آرمان‌ها مقایسه کنیم وحشتناک است، اما در قیاس با ۴۰ درصد دوره قبل مقایسه کنیم یک پیشرفت است. باید از این رویکرد خارج شویم و وارد رویکردی شویم که بخاطر آن انقلاب کردیم.

ترکیبی که تاکنون وارد مجلس شدند و نمایندگانی که تعدادی وارد مجلس شدند با نگاهی که به اینها دارید، این انگیزه را در آنها می‌بینید که این اتفاقات مثبت رقم بخورد؟

افرادی هستند. یکی از مواردی که در این مجلس دوستان در جبهه‌های جدید در دستور کار گذاشتند موضوع شفافیت است. هر چقدر بتوانیم بستر شفافیت را فراهم کنیم، این امکان به شهروندان می‌دهد که سره را از ناسره بهتر بشناسند که وقتی می‌خواهند در پای صندوق رأی بروند دوباره از هم سوال نکنند یا لیستی عمل نکنند یعنی بتوانند با بصیرت و شناخت عملکرد طرفی که بایسته این کار است پای صندوق‌های رأی بروند.

یک گام به نظرم مثبتی بود که در این دوره اتفاق افتاد. از جمله در جبهه خودی که می‌رفتند اصولگرا و انقلابی هستند سیاق گذشته را بهم زدند و این کار شجاعانه ای بود، کار خوبی بود. درست است که شاید از نظری بررسی کنند و بگویند سطح مشارکت نسبت به دوره قبل پایین بود در تهران تقریباً برابر است، حتی شاید در کشور! اما به نظر این اتفاق مثبت را که انتخاب نسبتاً آگاهانه‌تر نسبت به قبل بود در مجلس جدید انتظار داریم به مردم برسد و این را برای دوره بعدی تجربه کنند و بعد شفافیت موجب خواهد شد.

در این دوره پیش بینی می‌کنید شفافیت به تصویب برسد؟

اگر به تصویب نرسد مجبور می‌شوند این کار را کنند یعنی کسانی مثل من هستند که اگر وارد شویم، می گویم چه چیزی دارم و چه چیزی ندارم، چه تصمیمی گرفتیم و چه کسانی موافق و چه کسانی مخالف هستند.

اگر تصویب نشود شما این عمل می‌کنند؟

کسانی هستند که این عمل شفافیت را انجام می‌دهند، می‌خواهد تصویب شود یا نشود! چیزی گرفتیم، دستوری دادیم، شنیدیم، لابی برای کسی کردیم، توصیه‌ای کردیم و هر اتفاقی بیفتد این را جزو حلقه مفقوده ای می‌دانیم که باید این حلقه مفقوده را تکمیل کنیم.

به نظر شما چه تعدادی مجدد شانس ورود به مجلس را دارند؟

من فکر می‌کنم که در این دوره نسبتاً بد نبود! نسبت به جناح مقابل وضعیت بد نبود. فکر می‌کنم این بار هم همان تعداد همکاری سایر جبهه‌ها را داریم چون فصل مشترک می‌شود. همان چیزی که امنا چیده تقریباً در ۳-۲ جبهه دیگر که سراغ دارم الان رایزنی می‌شود که به عنوان فصل مشترک باشد چون قرار نیست زیاد پراکنده کاری صورت گیرد. همان کسانی که بالاترین رأی را آوردند. الان ارزیابی مجدد روی عملکرد، سوابق، قابلیت و نقشی که می‌توانند ایفا کنند، انجام می‌دهند. این رایزنی صورت می‌گیرد و فکر می‌کنم تعداد این افراد مشابه همین دوره قبل و قدری بیشتر شود.

چه تعدادی از لیست امنا در دوره دوم هستند؟

الان از این ۱۶ نفری که وارد شدند فکر می‌کنم تقریباً امنا با این تعدادی که فعلاً در استندبای هستند، ۱۳ نفر جور شده باشند. ۱۳ نفر با تعدادی که داخل شدند.

الان برای دور دوم حدود ۱۵-۱۴ نفر هستند؟

بله. من پیش بینی ۱۴-۱۳ نفر دارم که وارد مجلس شوند.

فصل مشترک از افرادی که داخل لیست امنا نبودند اضافه می‌شوند؟

چون جبهه‌هایی می‌روند که از امنا و حتی شورای ائتلاف هستند. الان یک عده‌ای نسبت به روش پدرسالاری که صورت گرفت، معترض هستند. خود اینها تمایل دارند در این سمت باشند. لذا یک برآیندی از نیروهایی که از نظر دیدگاهی به هم نزدیک هستند و همانطور که بخشی از امنا مربوط به ائتلاف بودند و بیرون آمدند چند جبهه دیگر هم سراغ دارم که تا قبل از ریختن آرا به صندوق جزو ائتلاف بودند و الان جبهه خود را جدا کردند.

از شورای ائتلاف جدا شدند و می‌خواهند وارد امنا شوند؟

نه که بخواهند وارد امنا شوند بلکه با امنا یا صبح نو و دیگران رایزنی می‌کنند. مهم دیدگاه مشترک است. منافع خاصی را نه برای کاندیدا مطرح کردند و نه تعهد خاصی از کاندیداها گرفتند و نه انتظار خاصی را مطرح کردند یعنی نقطه مشترک آنها اشتراک دیدگاهی است. این اشتراک دیدگاهی، رویکردی و گفتمانی سبب شده انسجام بهتری داشته باشند. تقریباً وضع آنها خوب است یعنی من تمام جریانات سیاسی را که از این دوستان دعوت می‌کنم، می بی نم هیچ کسی مطالبه‌ای جز خدمت ندارد و جز اینکه سعی کنند اصلح را انتخاب کنند. از خود افراد می‌پرسند که نظر شما درباره این افراد چیست.

خیلی قشنگ کار می‌شود فلذا من دورنما را بهتر از آن روشی که شانا و دیگران می‌خواستند دنبال کنند می بی نم. امید داریم هر چه خیر و صلاح است اتفاق افتد، حضرت آقا نیز پالس‌ها و علائمی که دیدند موجب شد خوشحال باشند و بگویند این اتفاق شیرین بود برخلاف آنچه برخی انتظار داشتند و اگر این مجلس با این رویکرد به نظر من شکل گیرد و بشود از یکسری اتفاقاتی که شاید برخی را نگران می‌کند، عبور کنیم، تصور می‌کنم مردم از این مجلس راضی خواهند بود.

کد خبر 6086417 هادی رضایی

دیگر خبرها

  • ۳ مساله تاثیر گذار بر تحولات منطقه
  • یکپارچه‌سازی ۶۵ هزار هکتار زمین کشاورزی به سرمایه‌گذار چینی واگذار شد
  • کارگران در تحقق شعار سال نقش غیر قابل انکار دارند
  • سعیدی: هواداران سپاهان سنگ‌پراکنی نکردند / لشگری: باشگاه سپاهان بدعت‌گذار توهین جنسی و غیر انسانی به هواداران خانم بود / فیلم
  • پوستر/ فلسطین؛ دانشگاه انسانیت
  • مرز‌های دموکراسی غرب را منافع اسرائیل تعیین می‌کند
  • نقش شوراها در تحقق شعار سال انکار ناپذیر است
  • رقم زدن حرکات توسعه‌ای با جذب سرمایه گذار
  • گرگان گران اداره می‌شود/ ناتوانی در جذب سرمایه گذار برای توسعه
  • نگاه مجلس آینده باید به منافع و مصالح ملی باشد